کد مطلب:231615 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

احتجاج حضرت رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی
12 - محمد بن یحیی صولی گوید از حضرت رضا علیه السلام خبری نقل شده كه از نظر الفاظ با یكدیگر اختلاف دارند، و من در این مورد روایت درستی هم ندیدم كه آن را مطابقت دهم و لیكن همین حدیث را به این طریقه كه اكنون در دست دارم نقل می كنم. و آن این است؟ مأمون دوست داشت امام رضا را در مجالس بحث و مذاكره شكست دهد اگر چه در ظاهر خلاف این را عمل می كرد.

یكی از روزها فقهاء و اهل كلام را جمع كرده بود كه با حضرت رضا در موضوع امامت گفتگو كنند در هنگامی كه امام در مجلس حاضر شد و گفتگو آغاز شد حضرت رضا علیه السلام فرمود یكی را از میان خود انتخاب كنید با من بحث و گفتگو كند.

آنان یحیی بن ضحاك سمرقندی را كه در خراسان مانند او نبود برگزیدند تا با آن جناب گفتگو كند.

حضرت رضا علیه السلام فرمود ای یحیی آنچه در نظر داری بپرس.

گفت: در موضوع امامت گفتگو می كنیم، یحیی گفت چگونه برای كسی كه مردم او را برای امامت قبول نكردند تو او را امام می دانی و كسی كه از طرف مردم به عنوان امامت برگزیده شد ترك كردی؟

امام علیه السلام فرمود: ای یحیی خلیفه اول گفت «ولیتكم و لست بخیركم» و خلیفه دوم هم گفت بیعت ابوبكر به طور ناگهانی و بدون مقدمه انجام گرفت و اگر كسی خواست مانند او از مردم بیعت بگیرد او را بكشید.

اگر ابوبكر راست گفت و او لیاقت نداشت خلیفه مسلمانان باشد، و بیعت او



[ صفحه 653]



به طور «فلته» انجام پذیرفت پس چرا بار دیگر خلافت را به دیگری واگذار كرد و اگر دروغ گفت دروغ گو شایسته خلافت نیست.

بار دیگر در منبر گفت: شیطان بر من مسلط است كه مرا فریب می دهد، هر گاه راه خطا رفتم مرا هدایت كنید، پس این دو نفر چه راست گفته باشند و چه دروغ شایسته امامت و خلافت نخواهند بود، یحیی بن ضحاك نتوانست پاسخ آن حضرت را بدهد.



[ صفحه 654]